گزيده اي ازشعرمدعي عشق
29 تیر 1393 توسط زاد اکبری مقدم
سر گرمي جام جهاني کورمان کرده مثل هميشه انتظار بينشي دارم
اي قوم تکفيري نگو ساکت نشستم من بي وقفه روز وشب عليهت کوششي دارم
سرباز گهوار خميني قد علم گرده حالا براي خود سپاه و ارتشي دارم
من بچه جنگ سي وسه روز لبنانم در خط حزب اللهيانت جنبشي دارم
هم مرد جنگم مخلص حاجي سليماني هم عاشقم با عاشقانت سازشي دارم
از صحنه هرگز دست خالي بر نمي گردم من قهرمانانه به دنيا نرمشي دارم
دشمن نمي خواهد ببيند از حسادت من در سايه اين رهبري اسايشي دارم
هر شب سرم را روي پايت مي گزارم تا دلخوش شوم از اينکه من هم بالشي دارم
مي دانم از دستم حسابي دلخوري اقا از تو اميد بخشش و آمرزشي دارم
شاعر :خانم نجمه پورملكي